قارقارئشئخ

قارقارئشئخ

بحثي كوتاه در مورد تمدن ايلام

+0 به یه ن

بؤلوم : تاريخ آذربايجان

ايلاميان شاخه اي از آن دسته از اقوام خويشاوند و همزباني بودند كه در حدود 5000 سال قبل از ميلاد از اسياي ميانه به ايران كوچ كردند. ايلاميان در جنوب غرب ايران امروزي ساكن شدند. و بعد از چندين قرن موفق به ايجاد تمدن بزرگي به نام ايلام شدند و دولت ايلام نزديك به سه هزار سال دوام يافت.

ايلاميان تقريبا همزمان با سومري ها دولتشان را كه شامل خوزستان، اطراف كوههاي بختياري، لرستان، پشتكوه و انشان يا انزان(فارس) بود تشكيل دادند. پايتختشان شوش بود و اهواز و خايدالو(خرم اباد) از شهرهاي مهم شان بود(حقوق تاريخ, صفحه 38, علي پاشا). ولي بعدا سرزمين تحت سلطه شان را تا نواحي مركزي و شرقي ايران گسترش دادند.

خود اهالي ايلام كشورشان را Haltamtu هلتمتو به معني سرزمين خدا(ئي) مي ناميدند. سومري هاي دشت نشين ناحيه بين النهرين، ان كشور را ايلام(Elam) يعني كشور كوهستاني و اهالي ان را ايلامي يعني ساكنين مناطق كوهستاني خطاب ميكردند. اين نامگذاري را اكدي ها از سومري ها اخذ و از طريق تمدن بابل به تورات رسيد كه با املاي "عيلام" به اعراب و ديگر مسلمين منتقل شد. هخامنشيان مهاجر انان را Huwaja مي ناميدند. ( دكتر ضַ صدر، پيرامون نام تاريخي كشور"ايلام")

دولت مقتدر ايلام از 3500 سال قبل از ميلاد تا 645 ق م يعني به مدت 3000 سال تداوم داشت و بيشترين تاثير را بر فرهنگ اقوام ساكن در ايران گذاشته است.
از ايلاميان كتيبه و لوحه هاي زيادي به جاي مانده و بيش از ده هزار لوحه ايلامي در دانشگاه شيكاگو نگهداري ميشود و اثاري كه تا به حال ترجمه شده اطلاعات زيادي راجع به سلسله هاي شاهي ايلام ميدهند ولي اطلاعات راجع به زمان قبل از سارگون اول (2334 ق . م ) شاه اكد كم است.

اولين سلسله سراسري ايلام "آوان" نام داشت (2550-2600 ق . م ) و شوشتر كنوني مركزشان بود.
سلسله "سيماش" 12 شاه داشتند و مركز حكومتشان در شمال خوزستان و جنوب لرستان بود. اوايل حكومتشان همزمان با حاكميت قوتتي هاي اذربايجان در بابل بود و تابع انها بودند و اخرين شاه اين سلسله "Eparli" بود و اين سلسله در سال 1860 ق م سرنگون شد. از حوادث مهم اين دوران جنگهاي طولاني با سومر-اكد كه منجر به انقراض انان و تسلط دراز مدت ايلاميان بر بين النهرين شد.
سلسله "سوككال ماخ" (1800-1550 ق م) : از شاهان معروف اين سلسله" shirukduk" ميباشد كه بابل را مطيع ايلام كرد. در سال 1957 در شمال عراق كتيبه اي از او پيدا شد كه اشاره ميكند به حمله او به قوتتي هايي كه بين درياچه اورميه و ايلك باتان (همدان) ساكن بودند، در ان حمله shirukduk شكست خورده و به شوش برگشته و بعد از مدتي ميميرد. بعد از او برادرش" شيموت-وارتاش" شاه ايلام شد.

دوره ميانه پادشاهي ايلام( 1100-1450 ق م) دوران زرين ايلام بود. ولي در قرن هاي 9-11 ق م به علت كشمكشهاي داخلي ايلام فاقد دولت مركزي بود و همه ايالتها كاملا مستقل بودند.
دوران جديد دولت ايلام ( 645-745 ق م ) از حساسترين دوران در تاريخ دولت ايلام بود، در اين دوره كياكسار شاه ماد همراه با بابل بر عليه آشور ميجنگيدند و ايلاميان از اين فرصت استفاده كرده دولت خود را تقويت كردند.
در اين دوران "تيگلات پيلسر" شاه آشور توانست لولوبي ها و هوري ها را مطيع خود ساخته و مستقيما با ايلام همسايه شود. سارگون دوم در سال 722 ق م به ايلام حمله كرد ولي شكست خورد. آشور بني پال در سال 645 به ايلام حمله كرده و " خوم بان كالداش" اخرين شاه ايلام را دستگير كرد و دولت مركزي ايلام را منقرض كردند ولي دولت هاي محلي به عمر خود ادامه دادند و شكست نهايي ايلام با حمله هخامنشيان در سال 545 ق م انجام گرفت.

ايلاميان بعد از اين شكست ديگر فرصت باز سازي دولت مركزي خود را نيافتند و بعد از انقراض ماد توسط هخامشيان، پارس ها بتدريج اراضي ايلام را ضميمه امپراطوري تازه تشكيل شده خود كردند و دولت هاي محلي ايلام تابع انها شدند.
ايلاميان براي تشكيل دولت مستقل خود حتي در زمان هخامنشيان بارها قيام كردند ولي ديگر موفق نشدند دولت پايداري را ايجاد كنند. داريوش در سال اول حكوتش سه بار براي جنگ با سه نفر از استقلال طلبان ايلام به انجا لشكر كشي كرد و هر سه قيام را با خشونت زياد سركوب كرد. داريوش شهرشوش را گرفته و به پايتختي تبديل كرد و بدين ترتيب حكومت ايلام توسط هخامنشيان از بين رفت ولي ايلاميان مثل يك ملت تا قرن ها به حيات خود ادامه دادند. در زمان اشكانيان، ايلاميان حق ضرب سكه خود را داشتند و بارها در زمان اشكانيان براي استقلال خود قيام كردند.

از آنجا كه به هيچ وجه حمله آشوريها و حتي حمله هخامنشيان را پايان كار ايلام نميدانيم، بخش مهمي از كتاب را به بررسي تاريخ ايلام در دوره سلوكي، اشكاني و ساساني اختصاص داده ايم و اميدواريم خواننده مجاب شود كه حمله آشور بني پال و ظهور هخامنشيان پايان كار ايلام نيست كه حتي در دوره اشكاني براي استقلال خود مي جنگيده اند. ( د.ت.پوتس، باستان شناسي ايلام، مقدمه، ص 2، از انتشارات دانشگاه كمبريج، سال 1999 )

ايلاميان بر عكس سومريان بعد از انقراض حاكميتشان در طول عصر هاي زيادي به زندگي در وطن خود ادامه داده و زبان و تمدن خود را زنده نگه داشتند. زبان ايلامي كه به علت شباهت اش با زبان ديگر اقوام (قوتتي ها، كاسسي ها، ... ) از زمان Puzur inshushinak پوزور اين شوشيناك ( 2200 ق.م ) زبان مشترك و اداري سراسر ايران بود توانست موقعيت ممتاز خود را تا اوايل ساسانيان حفظ كند. با ترجمه تعدادي از لوحه هاي ايلامي نگهداري شده در شيكاگو بطور قطعي ثابت شده است كه زبان ايلامي يك زبان التصاقي ميباشد و لغات زيادي در ان با تركي آذري امروزي شبيه يا عين هم هستند. "آكادميك مار" ثابت كرد كه زبان ماد و ماننا نيز همان زبان ايلامي بود.
زبان ايلامي تا قرن ها بعد از سقوط ايلام اهميت خود را حفظ كرد، داريوش هخامنشي آن را زبان رسمي و اداري امپراطوري كرد و همه 30 هزار لوحه پيدا شده در تخت جمشيد به زبان ايلامي هستند (هنوز هم ترجمه نشده اند ). "اكادميك مار" ثابت كرده است كه زبان رسمي و اداري ماد هم ايلامي بود (تاريخ و تمدن ايلام، ص 5 ). اين موضوع بعدا در بخش مربوط به ماد ها شرح داده خواهد شد.

ايلاميان در زمان هخامنشيان، سلوكيان، اشكانيان و ساسانيان زبان خود را نگه داشتند و حتي در دوره بعد از اسلام نيز زبان ايلامي به حيات خود ادامه داد واز طرف تاريخنويسان اسلامي "خوزي" ناميده شد، براي مثال اصطخري در كتاب"مسالك الممالك" به ان اشاره ميكند و تاريخدانان امروزي مثلا دكتر سيد محمدعلي سجادي و ... زبان خوزي را همان زبا ن ايلامي ميدانند. اين زبان حالا هم در شوش و مناطق عراقي نزديك به شوش، از جمله شهر "مندلي" و هم چنين در شهر "سنقر" لرستان و اطراف ان و بعضي جاهاي ديگر زنده است و زبان عادي و روزمره اهالي ميباشد و خودش هم به زبان تركي اذري امروزي خيلي نزديك است، انان خودشان را اشكاني مينامند (تاريخ ديرين تركان ايران، جلد 1، پروفسور ذهتابي).

" دمورگان" كه سالها در خرابه هاي شوش كاوشگري كرده بود مينويسد كه ايالت فارس حتي بعد از به قدرت رسيدن هخامنشيان شديدا تحت نفوذ فرهنگ و زبان ايلامي بود و پارس ها دولت و فرهنگ خود را بر آنچه كه از ايلاميان ياد گرفته بودند بنا نهادند.
"مַ دياكونوف" محقق روسي مينويسد: در ايالت فارس چندين كتيبه ايلامي از اوايل حكومت هخامنشيان وجود دارد كه حضور بالاي ايلاميان در آنجا را حتي در زمان داريوش دوم نشان ميدهد. و اين مسئله از انجا ديده ميشود كه" مارتيا " كه خود را پادشاه ايلام مينامد در ايالت فارس زندگي ميكرد و در دفترخانه "استخر" حاكميت كامل زبان ايلامي نشانه بيسوادي مامورين و دولتمردان پارس ميباشد و نه اينكه تصور كنيم كه ان زبان فقط رايج در بين اهالي بود. (تاريخ ماد صفحه 580-581 )

چون كه هخامنشيان كوچ نشين از خود تمدني نداشتند و حاكميت را با زور شمشير و خشونت و بي رحمي خاص خودشان بدست آورده بودند امپراتوري خود را بر پايه تمدن ايلام بنا كردند و به وسيله آنان تمدن ايلامي در دنيا توسعه يافت. در آن زمان دعواي تمدن و فرهنگ قومي در ايران وجود نداشت و اين عارضه از زمان ساسانيان توسط اردشير بابكان شروع شد( از بين بردن آثار تركان ماد و اشكاني توسط ساسانيان ) و بعدا اين كار زشت توسط رژيم پهلوي كه خود را وارث انها معرفي ميكرد ادامه يافت ( خيلي از آثار باستاني اذربايجان را در اين دوره از بين بردند)

تمدن واحد سنتي ايران تا زمان انقلاب مشروطيت تقريبا همان تمدن ايلامي بود كه براي اولين بار با ورود اسلام تغييراتي در ان ايجاد شده بود و بار دوم قازان خان سلطان معروف و كاردان ايلخاني با اصلاحات اجتماعي عظيم خود تغيراتي را در سيستم اجتماعي ايران داد و بعد ها هم در زمان مشروطيت و هم با انقلاب سفيد تغيراتي در آن شد ولي روي هم رفته ساختار اجتماعي امروزي ايران همان ساختار ايلامي و تمدن ايراني مساوي است با تمدن ايلامي و تمدني به اسم تمدن آريايي وجود خارجي نداشته و نظريه پوچ و بي اساسي است كه از طرف استمارگران غربي براي رسيدن به اهداف استمارگرانه شان در اواخر قرن نوزدهم به ميان كشيده شد و حالا خود انها خيلي وقت پيش به دغل بازي خود اعتراف كرده و موهومي بودن ان نظريه را تاييد نموده و حالا حتي نظريه زبان هندو اروپايي در محافل علمي طرد شده و احتمال خويشاوندي بين زبانهاي اروپايي و هندوايراني را كلا رد ميكنند.

دين ايلاميان بت پرستي بود و عقيده به ارواح مختلف، شامان ها؛ در بين انان رايج بود. اسم خداي بزرگ ايلام "شوشيناك" بود و هر شهري خداي خود را داشت و مجسمه خدايان در عبادتگاه هاي شهرها گذاشته شده بود. مراسم ديني ايلام شبيه مراسم ديني سومر و بابل بود (تاريخ ماد، م . دياكونوف ص 589 ).

در سيستم اجتماعي ايلام نيز مثل سومريان و ديگر خلق هاي التصاقي زبان زن از حقوق اجتماعي خيلي بالايي برخوردار بود و در كارهاي دولتي و سرپرستي اماكن مذهبي زنان حضور گسترده اي داشتند و ستم جنسي بر عليه زنان از خصوصيات اجتماعي قبايل تات ( قبايلي از اواخر قرن 19 به غلط با اسم آريايي خطاب ميشوند ) بود و آنها زن را يك انسان حساب نميكردند و او را مثل يك جنس خريد و فروش ميكردند ( هنوز هم در بين كردها، تاجيكها و بعضي ديگر از قبايل تات دختر را در مقابل پولي به مرد خواستگار ميفروشند ) با به حاكميت رسيدن هخامنشيان به تدريج زنان از فعاليت هاي اجتماعي كنار زده شدند و تمام حقوق اجتماعي خود را از دست دادند. وضع اسفناكي را كه هخامنشيان به زنان تحميل كرده بودند، در زمان ساسانيان بدتر شد ولي با آمدن دين مبين اسلام وضعيت زنان كمي بهتر شد، اما هيچوقت به زمان قبل از آمدن تات ها بر نگشت (زن در سيستم حقوقي ساسانيان، k.Bartlemen، ترجمه دكتر ن . صاحب الزمان ).

مجسمه سنگي"ناپير اسو" ملكه ايلام از 1520 ق م قديمي ترين مجسمه زن پيدا شده در دنياست، اين مجسمه كه سرش كنده شده 1800 كيلو وزن دارد و نمونه هنر و ظريف كاري آنها است و مجسمه هاي يوناني و رومي كه صدها سال بعد از آن درست شده اند از لحاظ هنري در سطح خيلي پايين تري قرار دارند. لباس هاي تن اين ملكه شبيه لباس هاي زنان اذري ميباشد.
هر كسي كه با زبان تركي اشنايي دارد با نگاهي به اسامي شاهان ايلام تشابهات آنها را با اسامي تركي امروزي ميبيند. مثال: اسامي تعدادي از شاهان ايلام: شيموت-وارتاش shimut-vartash، تن دن- اولي tan dan-uli، اونتاش قال untash-gal، ليلا-ايرتاش lila-ir-tash، هومبان هال تاش humban-haltash و غيره. در آخر اكثر اسامي ايلامي پسوند هاي"تاش","آش" و"لي" وجود دارد كه در زبان همه اقوام التصاقي زبان ساكن اطراف كوههاي زاگرس(قوتتي، لولوبي، هوري، گيلزان، ماننا، ماد و ... ) نيز صرف مي شد و هنوز هم در بين اكثر اهالي همين سرزمين ها رايج است و براي مثال پسوند " تاش" بصورت "داش" در تركي آذري استفاده ميشود: يولداش، قارداش، تيمورتاش و غيره.

ايلاميان نيز همچون سومريان موفق به افريدن يكي از تمدنهاي عالي بشري شدند و در طول تمام دوره تقريبا 3000 ساله حكومتشان "دمكراسي ابتدايي و سنتي" خاص اقوام ترك را حفظ كردند كه بعدا مادها، اشكانيان، سلجوقيان و ديگر سلسله هاي ترك آن روش را ادامه دادند (ايالات و ولايات نوعي استقلال داخلي داشتن و به فرهنگ و دين ديگران احترام ميگذاشتند ). اين خصوصيت از اخلاق طبيعي تركان قديم به حساب مي آيد و در نتيجه همين روحيه آزاد ملي ايلاميان توانستند نزديك به سه هزار سال حكومت كنند و در مقابل اقوام سامي و غيره ايستاده و اغلب غالب آيند. سيستم حكومتي فدرالي اولين بار در تاريخ در ايلام شكل گرفت.

به مرور زمان تمدن درخشان ايلام هر چه بيشتر اشكارتر ميشود و شوينيست هاي فارس و حاميان آرياپرست شان ( استمارگران غربي كه تاريخ ايران را به نفع قوم موهوم آريا شديدا تحريف كرده اند ) كه تا ديروز، يا وجود آنها را كلا انكار ميكردند و يا آنها را وحشي و غير ايراني ميناميدند، حالا با بي شرمي ميخواهند به آنها لباس آريايي ( بخوان لباس وحشيت) بپوشانند، براي مثال "يوسف مجيد زاده" در كتاب "تاريخ و تمدن ايلام" مينويسد: منطقي ترين فرضيه اين است كه ايلاميان به عنوان پروتولر زبانشان با ورود به دوران ماد به زبان ايراني مبدل شد. ( اين پان فارس همان به اصطلاح تاريخ داني هست كه اخيرا در مصاحبه اي با روزنامه همشهري ادعا هاي دروغين پان فارس ها را در مورد كتاب سوزي مسلمين در ايران را پس گرفته و اعتراف كرد كه آريايي ها تا قرن 9 ميلادي هيچوقت هيچ نوشتاري از خود نداشتند و اولين بار در اواخر قرن 9 ميلادي با كمك گيري از زبان عربي زبان فارسي قدرت نوشتاري پيدا كرد ). ( همشهري، 6 مهر 1382). اينها 80 ساله كه مشغول تحريف تاريخ ايران به نفع قوم موهوم آريا هستند و هنوز هم با سماجت به اين كار غير انساني و ضد فرهنگي شان ادامه ميدهند.

یازار : ائشيلداق پنجشنبه 7 اردیبهشت 1391 | باخیش لار (0)

من مسعود اوردان بوردان بيلنلري و اورگه شن لري بورا يغيرام

اؤلسم سنين قاپيندا قازارلار مزاريمي

اي صوبح آچيل دوباره گؤروم نازلي ياريمي
حظ ائيليرم گؤرنده من اول با ويقاريمي
بيلمم كي قارا گؤزلري نين وار نه حيكمتي
الدن آلير توانيمي ، صبر و قراريمي
دوزدوم سه لايه تخته يه رنگ و قلملري
ترسيم ائدم اورك ده كي نقش و نيگاريمي
اوّل قارا گؤزون گتيرم تابلو اوستونه
زولفون چكنده يادا سالام روزگاريمي
آهو باخيشلي گؤزلرينين حالتين چكم
بير يول تؤكم بوم اوستونه دار و نداريمي
طراح ليغيندا هر نه گوجوم وار نشان وئرم
مبهوت ائدم ايشيمده من اؤز اوستا كاريمي
ماني دوروب اليمدن اؤپوب آفرين دييه
صورت چكنلر ائيله يه تحسين چيخاريمي
كؤنلوم سئوير كي منبع ايلهاميم اولان منه
سندن توان آليب يارادام شاهكاريمي
گر اؤلكه ميزده بيلسه له من عاشيقم سنه
اؤلسم ، سنين قاپيندا قازارلار مزاريمي
جنتده خاليقيم دئسه بو حوريلر بو سن
گؤرسم قويوبلار اؤز اليمه ايختياريمي
آلسا خبر گول اوزلولرين هانسين ايستي سن
آغلار گؤزيله من دييه جم اؤز نيگاريمي

آنا یارپاق

آرشیو

ایلگی

آختاریش

بؤلوم لر

يامجيكلار(اس ام اس لر) (4)

ساتاشما (7)

سسلي ناغيل (1)

آنا ديليميز حقينده مقاله لر (6)

آزربايجان حاقيندا بير نچه سويسل(شعر) (1)

آتالار سوزو (8)

تورك اديبلر و شاعرلر ليستي (2)

آذربايجانئن دولانمالي يرلرئن تاني (0)

سويسل پنلي(شعر تابلوسي) (1)

عاشيق اولموشلار (2)

تاريخ آذربايجان (10)

آموزش تركي (7)

تورك يا ترك، تورك يا آذري (1)

واژگان تركي (5)

اوردان بوردان (1)

ترانه هاي ماندگار (2)

سرگي(نمايشگاه فروشگاه شانلي) (0)

شعر (سویسل) (1)

یولداش لار

İran'da Dəyişdirilən Türkçə Yer Adları ایراندا ده ییشدیریلن تورکچه یئر آدلاری

Qoşaçaydan Yüksək Səs

TDRFRQZ

تهران هاراي: نسلكشي و جنايت توسط ارامنه يا تركان،كدام يك؟

هاميا خبر وئرين.

سولئيمان روستم

سات مارام ســـــــني* *تــــــــوركــــ **

خوي هاراي: شعر و داستان تركي

ماكولو هاراي - تاريخ تركان

SöySəl Evi--- خانه شعر تركي

قاراداغ کیتابخاناسی

تركي بير چشمه ايسه، من اوني دريا ائله ديم

رسول رضا

ايران ترك: نام آوران جهان ترك

هفته نامه اينترنتي, دنيز

گئچرم من گئچرم هر نه واريمنان گئچرم اما من توركو ديل اوسته باش بدنن بيچرم

altay urmulu

سون یازیلار

راهنماي وبلاگ

جاوید قالاجاق دیر

ما به گربه «پيشيك» مي گوييم !

سيز نئجه بير اينسانسيز؟ (شخصيت تئستي)

ساراينان آيدئن (خان جوبان)

آيريليق

ليست

واژگان-4

واژگان-3

واژگان-2

واژگان-1

واژگان تركي

گولمه جه

آنا ديلي نه دن آنا ديلي آدلانير؟

دوروم - يرالما - صه ده قه !!!

آرشيو

فروردين 1391

آذر 1394

مهر 1391

شهريور 1391

مرداد 1391

ارديبهشت 1391

 

باغلانتی لار

سایغاج

ایندی بلاق دا :
بو گونون گؤروشو :
دونه نین گؤروشو :
بو آیین گؤروشو :
بوتون گؤروش لر :
یازی لار :
باخیش لار :
یئنیله مه چاغی :

ایمکان لار

RSS 2.0

صدف و مروارید عشق دستگاه بافت مو بند انداز برقی بانوان چای ساز و قهوه جوش دستگاه ترک سیگار